سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

حسین شریعتمداری در مطلبی تحت عنوان«انتظار آن است که... »برای ستون یادداشت روز روزنامه کیهان نوشته بود  :

هفت سال پیش ( 4 آذرماه 1385) در یادداشتی با عنوان «درسی از ابوترابی» به خاطره‌ای از آن شهید بزرگوار اشاره کرده بودیم، که تکرار آن با توجه به مسائل این روزها و رسالت خطیری که نمایندگان محترم مجلس برعهده دارند، می‌تواند در‌س‌آموز باشد. بخوانید!

انتخابات مجلس پنجم در پیش بود و بازار تبلیغات انتخاباتی داغ و پررونق. یکی از شب‌ها (27 فروردین 75) دقایقی بعد از نیمه شب مرحوم شهید ابوترابی زنگ زد و خبر داد که برای مشورت درباره یک کار بسیار ضروری به منزلمان می‌آید و در توضیح آن که چرا نیمه‌شب؟ و چرا تا صبح صبر نمی‌کند گفت؛ فردا‌شب در مشهد مقدس سخنرانی دارد و باید صبح زود حرکت کند. متوجه شدم که قصد دارد- به روال تقریبا همیشگی- با خودرو به مشهد برود. به ایشان گفتم اگر مسئله خیلی ضروری است چرا با هواپیما به مشهد نمی‌روید که از فرصت صبح فردا هم استفاده کنید؟ پاسخ داد فکر بدی نیست، بنابراین فردا صبح همدیگر را می‌بینیم... و خیلی که به نگارنده تخفیف داد تا به قول ایشان بتوانم استراحت کنم، ساعت 5 صبح فردا قرار گذاشت!... خدا بر درجاتش بیفزاید که به جد از اولیاءالله بود...

صبح فردا در محل ستاد آزادگان به دیدن ایشان رفتم. از این که یکی از گروه‌های سیاسی نام او را در لیست نامزدهای مورد نظر خود جای داده و روی آن تبلیغ می‌کرد، نگران بود. علت نگرانی ایشان را پرسیدم، فرمود اول این که نسبت به منابع مالی آنها تردید دارم و مهم‌تر آن که

نمی‌خواهم نام من نشانه تایید برخی دیگر از نامزدهای آن لیست باشد و پرسید؛ آیا به نظر تو این دو موضوع نباید مرا نگران کند؟

حق با او بود و دقت نظرش مثل همیشه ستودنی... به چهره‌اش خیره شدم، گویی مردی از ملکوت به ناسوت آمده و روبرویم نشسته بود! پرسیدم چه تصمیمی دارید؟ گفت؛ نظر تو چیست؟ گفتم؛ تنها راه آن است که بیانیه‌ای صادر کنید و از آنها بخواهید نامتان را از لیست انتخاباتی خود حذف کنند. پرسید؛ آیا اهانت به آنان نیست؟

گفتم؛ اگر علت اصلی را مطرح کنید، خالی از اهانت نخواهد بود زیرا به هر حال و براساس ظواهر امر، نام شما در آن لیست نشانه اعتماد آنها به شماست اگرچه آن را یک ترفند سیاسی می‌دانید که با هدف سوءاستفاده از محبوبیت شما انجام گرفته است... گفت؛ اگر آبرو و محبوبیتی نزد مردم دارم از لطف و عنایت خدا و امانت اوست.

 نمی‌خواهم از این امانت سوءاستفاده شود و در ضمن راضی نیستم با درخواست حذف نامم از لیست به آنها اهانت کرده باشم... گفت‌وگوی آن روز حدود یک ساعت به طول انجامید و سرانجام شهید ابوترابی چند ساعت بعد با صدور بیانیه‌ای ضمن تشکر از حسن ظن آن جریان سیاسی، خواستار حذف نام خویش از لیست انتخاباتی آنان شد و...

هنگامی که از هم خداحافظی می‌کردیم گفت:« ان‌شاءالله این اقدام مورد رضای خدا باشد، تصمیم دشواری بود اما حالا احساس آرامش می‌کنم، نمی‌خواستم محبوبیتم که هدیه الهی و امانت اوست در تایید برخی از افراد هزینه شود که آنها را برای نمایندگی مجلس شورای اسلامی شایسته نمی‌دانم و نسبت به محل تامین هزینه انتخاباتی این گروه نیز تردید جدی دارم...»

متن بیانیه آن روز شهید ابوترابی- شاهد بودم که حضرت آقا ایشان را شهید خطاب کردند- اینگونه بود؛

«با تشکر از عنایتی که نسبت به اینجانب داشته و نام مرا در لیست کاندیداهای انتخابی خود برای دوره پنجم مجلس شورای اسلامی از تهران قرار داده‌اید، اینجانب از ابتدا نسبت به انطباق بینش و طرز تفکر برخی از کاندیداهای جناح کارگزاران با ارزش‌های بنیادین انقلاب اسلامی تردید داشتم ولی به دلیل احترام به نظر برخی از آقایان و احتمال آن که این دیدگاه‌ها چندان ریشه‌دار نباشد، دعوت بعضی از عزیزان را در قرار گرفتن در لیست کارگزاران پذیرفتم اما متاسفانه پاره‌ای از مسائل اخیر، از جمله مصاحبه‌ها و اعلام‌نظرهای اقتصادی و سیاسی برخی از کاندیداهای محترم این گروه با رسانه‌های داخلی و خارجی و نیز عملکرد غیرقابل توجیه آنان در تبلیغات انتخاباتی و بی‌پروایی در هزینه‌کردن از بیت‌المال، اینجانب را بر آن داشت تا علی‌رغم احترام به اکثر بنیانگذاران و برخی از کاندیداها [گروه کارگزاران]، به عنوان یک تکلیف شرعی، نارضایتی جدی خود را از قرار گرفتن نام خویش در لیست انتخاباتی کارگزاران اعلام دارم.»

دریافتن راز شهادت این شهید بزگوار،پنجره ای به سوی حقایقی است که از ابتدای انقلاب تا کنون،هنوز به صورت مجهول باقی مانده است.

 






تاریخ : چهارشنبه 93/2/31 | 7:28 عصر | نویسنده : علی نظری | نظرات ()
.: Weblog Themes By BlackSkin :.